:: عجب صبری خدا دارد ::

عجب صبری خدا دارد !

عجب صبری خدا دارد.
اگر من جای او بودم ، همان یک لحظه اول ، که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ، جهان را با همه زیبائی و زشتی به روی یکدگر ویرانه میکردم.

عجب صبری خدا دارد.
اگر من جای او بودم ، که میدیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامه رنگین ، زمین و آسمان را ، واژگون مستانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم . برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ، هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ، آواره و دیوانه میکردم .

عجب صبری خدا دارد.
اگر من جای او بودم ، که در همسایه صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم ، نخستین نعره مستانه را خاموش آندم ، بر لب پیمانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد.
اگر من جای او بودم ، نه طاعت میپذیرفتم ، نه گوش از بهر استغفار این بیداد گرها تیز کرده ، پاره پاره از کف زاهد نمایان ، تسبیح صد دانه میکردم.

عجب صبری خدا دارد.
اگر من جای او بودم ، بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان ، سراپای وجود بی وفا معشوق را ، پروانه میکردم.
که می دیدم مشوش عارف و آهی ز برق فتنه این علم عالم سوز دم کش، بجز اندیشه عشق و وفا معدوم هر فکری در این دریای پر افسانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد.
اگر من جای او بودم ، به عرش کبریائی ، با همه صبر خدائی ، تا که میدیدم عزیز نا بجائی ناز ، برگی ناروا گردیده خواهی می فروشد.
گردش این چرخ را وارونه بی صبرانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد.
چرا من جای او باشم.
همین بهتر که او خود جای خود بنشیند و تاب تماشای تمام زشتکاری های این مخلوق را دارد.
وگرنه من به جای او چه بودم.
یک نفس کی عادلانه سازشی با جاهل و فرزانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد.
عجب صبری خدا دارد.

 

:: حرف دل ::

دلم از دست این نامردمان تنگ است

دلم از کار این نابخردان خون است

با شما هستم، شما نابخردان

که زیر سلطه رفتید و دهان بستید

سرتان را در آن گور یخی کردند و گفتند

اینجاست آزادی

اینجاست آزادی

ولیکن که شما با پای خود رفتید

چرا رفتید؟

در آن گور

 چه دیدید

 که رفتید

حال آزادید
 
یا در بند؟

آری

در بند و

مجبور سکوت

بر دهانتان دهانبند

نه می بینید و نه می شنوید
نمی داند

نمی دانم که شاید می بینید و خود را به ندیدن میزنید

تا فرق سر در مرداب رفتید

پس چرا هیچ کس این سکوت را نمی شکند

پس چرا نمی گویید مرگ بر گور یخی

پس چرا نمی گویید مرگ بر مرداب

هر روزتان را بی روز کردند

هر روز گریه. گریه. گریه

پس کی تمام می شود این همه اندوه و غم و غصه

سرتان را درون برف کردند و چپاول می کنند

پس چرا هیچ کس نمی گوید مرگ بر برف
می کشند جوانانتان را

می برند اموالتان را

و شما نمی گویید مرگ بر گور یخی

از چه می ترسید؟

دیگر چه دارید که می ترسید

از مرگ؟

آری از مرگ

تنها چیزی که مالکش هستید

اما نه!!!

فکر می کنید که مالکش هستید...

:: پروردگارا ::

پروردگارا:
به درگاه تو پناه می آوررم  و تو نیز پناهم بخش تا موجودی حریص و خویشتن دوست نباشم .

روا

مدارکه

 به

خواب

 غفلت
فرو

 افتم

وکیفر

غفلت خویش بینم


آسوده دلان را غم شوریده سران نیست

این طایفه را غصه ی رنج دگران نیست

ای همسفران باری اگر هست ببندید

این ملک اقامتگه ما رهگذران نیست


در حیرتم از مرام این مردم پست

این طایفه ی زنده کش مرده پرست

تا هست می کّشندش به خاری به جفا

تا مُرد می برندش به عزت سر دست


هیچ کس ویرانیم را حس نکرد

وسعت حیرانیم را حس نکرد

در میان خنده های تلخ من

دیده ی بارانیم را حس نکرد

در هجوم لحظه های بی کسی

غربت پنهانیم را حس نکرد

آن که با آغاز  من مأنوس بود

لحظه ی پایانیم را حس نکرد



و این من هستم همچون خاری که به دنبال آبی است تا خود را جوانی ببخشد

2 نوشته شده در  دوشنبه هجدهم مهر 1384ساعت 16:20  توسط صادق

می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت،        

         بی مونس و بی رفیق و بی همدم و جفت

زینهار به کس مگو تو این راز نهفت:                         

   هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت.


:: لوح افتخار به داریوش ::

باز هم

 داریوش

  داریوش

  داریوش .........

داریوش اقبالی

 همانگونه که

 همه میدانیم

 در امور مربوط

 به پناهندگی

وپناهندگان

فعالیت های

زیادی داشته و

 دارد و خواهد

 داشت.

و همیشه از

 حق و حقوق پناهندگی دفاع کرده و می کند از این رو از

طرف سازمان امور جهانی پناهندگی به داریوش اقبالی لوح تقدیر و

سپاسی هدیه شده است که این لوح هر ۸ سال یک بار به ۱ نفر که

خدمات زیاد و فراوانی را انجام داده است در امور پناهندگی  اهدا؛

میشود.

باشد که همچنین مردانی افتخار این لوح را داشته باشند.

از قبیل داریوش اقبالی


نظر یادت نره رفیق

:: ایوالله به داریوش ::

سلام دوستان

شنبه شب داریوش اولین برنامه آینه را در شبکه امید ایران اجرا کرد
با توجه به گستردگی دریافت این شبکه از طریق ماهواره هات برد

 برنامه آینه وارد مسیر جدیدی شده و مخاطبان بیشتری پیدا کرده است
برنامه بسیار جالب توجهی بود و خصوصا تلفنهای مردم و

معتادینی که قدم در راه بهبودی نهاده اند شنیدنی بود و ارتباط

عاطفی بسیار زیبای مردم با داریوش نقطه عطف این برنامه بود

قابل توجه دوستانی که اظهار کرده بودند داریوش دوباره به اعتیاد

روی آورده اینکه داریوش اعلام کرد ۵ سال و ۵ ماه و ۳ روز است

د ر بهبودی به سر میبره و با تمام قوا به جنگ با اعتیاد ادامه میدهد
برای داریوش آرزوی موفقیت بیشتر دارم و امیدوارم در راهی که

 پیش گرفته با وجود تمام مشکلات موفق و سربلند باشه

داریوش فراتر از یک هنرمند و برتر از یک انسان حرکتی رو آغاز کرده

 که بسیاری از مردم حتی از شنیدن آن واهمه دارند

زنده باد داریوش

 قربون همه تون

مجتبی

:: داریوش همیشه سالار ::

 سلام راستش نمی خواستم آپ کنم ولی ۱ چیزی من رو وادار به این کار
 
کرد اون هم داریوش هستش که همیشه اول بوده و خواهد بود.در

پایین این موضوع همیشه اول بودن داریوش مشخص میشود.

کنسرتهای تابستانی داریوش با کنسرت لندن و منچستر به آخر رسید

گزارشی از کنسرت های تابستانی داریوش اقبالی در لندن توسط خبرنگار بی بی سی >بهزاد بلور <

 

شب پر خاطره ای بود، بخصوص که جمعیت زیادی برای دیدن یک خواننده در لندن جمع شدن که در یکسال گذشته بی سابقه بوده.

بهزاد: شما رو توی لندن دیدیم. جمعیت ایرانی خارج از کشور عادت کردن کنسرت هایی رو برن که بیشتر از یک خواننده در اون باشه، اما می خواستم تبریک بگم به خاطر کنسرت لندن شما که با تعجب دیدم سالن پر از جمعیت بود و شما اجرای گرمی هم داشتین.

بله. کنسرت هایی که من در چند کشور مختلف داشتم، هر کدوم فضای مخصوص خودش رو داشت. لندن هم همیشه برای من یک جایگاه خوبی بوده و خوشحالم که برنامه مناسبی اجرا شد. مردم هم استقبال کردند و من هم ازشون ممنونم.

 

آهنگهای آلبوم جدیدتون "راه من" رو هم با مردم هم آواز شدید! اینو می گم چون گاهی صدای مردم از شما بلندتر بود!

بله این یکی از آلبومهای قوی من هستش. آهنگهای آلبوم از کارهای فرید زلاند وشعرها از ایرج جنتی عطایی و اردلان سرفراز و شهیار قنبری هست.

آهنگ " راه من" هم جنجال برانگیز شد، البته نه از نوع جنجالهای سیاسی اجتماعی داریوشی که ما بهش عادت داریم بلکه بیشتر یک سو تفاهم ایجاد شد. اینکه شما همون ترانه ای رو خوندین که آقای ابی سالها قبل در استودیو ضبط کرده بودن، حرفهای زیادی رو مطرح کرد.

من جنجال های پیرامون آلبوم راه من را شنیدم و واقعا ازهرنظر که فکر کنید خیلی متاثر شدم. نباید این اتفاقها می افتاد. در بعضی از وبلاگها یکسری اظهار نظرهایی میشه که در شرایط کنونی پیامهای خوبی نیست.

برنامه های تلویزیونی، وبلاگها و وب سایتها در این مورد، همه بنظر من یکجور سوءاستفاده از تکنولوژی بود. زبان خشم، خشم می یاره و زبان محبت، محبت ومن خیلی از صحبتهائی که شد دل آزرده شدم.

در سالیان گذشته خود من خیلی از آهنگها را بصورت تمرینی اجرا کردم که دوستان دیگه هم بعدا دوباره اجرا کردند. بعضی از آهنگها را چهار نفر می خوندن و همچنین جار و جنجالی به پا نمی شد. من این قبیل بحثها را به اصلا به سود جامعه نمی بینم.

 

البته کسی شما را مقصر نمیدونه بیشر بحث بین آقای ابی و فرید زلاند بوده.

اون هم به نظر من اشتباه بوده . ما در خارج برای وصل کردن آمدیم و به زبان عشق و محبت می خونیم. من چه جوری می تونم آقای فرید زلاند را که بیش از ۳۵ سال باهاش کار کردم، با یک آهنگ تخطئه کنم؟

دوستان با بعضی از اظهار نظرهاشون مسائل پشت صحنه را به روی صحنه آوردن . امیدوارم که ابی و فرید زلاند باز هم با هم کارکنند، ما همگی یک تاریخی را با همدیگه گذراندیم.

من هم از تمامی دوستان تمنا دارم که دوستانه تر برخورد بکنن. خلاصه این راه من بود!

شعر"راه من" رو یک شعر شخصی می دونید؟

شعر زیبای آهنگ "راه من" آقای شهیار قنبری میتونه تصویر زندگی هر انسانی باشه که پیچ و خمهای زندگی را دیده، زمین خوردنها داشته دوباره بلند شده و شاید من خودم را هم در این ترانه می بینم.

ولی آهنگ "کار من" دیگه درباره شماست؟

بله، من با شهیار قنبری (شاعر این آهنگ) همدردم. وقتی میگه "ترانه مال مردم نت به نت پیدا ولی گم بود، تمام حسرت من بوی گندم بود" و یا از اوین صحبت می کنه وقتی میگه در" سلول بغل به بغل همدیگه بودیم" یا "جنگلی بی زمین بودم به جرم کشف گل در اوین بودم"، در واقع اشاره به زمان قبل از انقلاب داره که شهیار به دلیل سرودن ترانه بوی گندم و جنتی عطایی به خاطر ترانه بن بست به زندان افتاده بودند و من هم جزو تیم بودم.

برای جمع آوری آهنگهای این آلبوم چه روحیه ای را مد نظر داشتید؟

خیلی وقت برای این آلبوم صرف شده . من واقعا از فرید زلاند ممنون هستم که وقت زیادی برای کار در استودیوگذاشت.

وقتی که آهنگها را درست می کنیم بیشتر بر اساس علاقه شخصی هست، ولی وقتی که این آهنگها را برای آلبوم کنار یکدیگر می گذاریم سعی می کنیم که این مجموعه هدف ومعنی خاصی را نشون بده. در نتیجه آلبوم" راه من" زنجیروار بهم وصل هست.

----------------------------------------------------

----------------------------------------------------
----------------------------------------------------

آهنگ "چکاوک" رو که گوش می کردم، خیلی آهنگ پر احساسی جلوه کرد و به نظر می اومد که شما دارید یک خاطره ای رو تعریف می کنید؟

بله. من آهنگ چکاوک را خیلی دوست دارم . یک عاشقانه ای هست که ایرج جنتی عطایی عزیز در اختیار من گذاشت و دقیقا اون لمس عاشقانه جوانی را در من زنده کرد و من را به لحظات عاشق بودن نوجوانی برد و تشویق شدم که در آلبوم بعدی چند آهنگ عاشقانه حتما وجود داشته باشه!

بحث نوجوانی شد، آیا شما هنوز عشق دوران نوجوانیتون را یادتون می آید؟

من دورادور عاشق دختر همسایه بودم!

فکر نمی کنم هیچ انسانی عشقی را بتونه فراموش بکنه ولی با اون عشق دیگه زندگی نمی کنم، اون جزو بایگانی زندگی منه.

حرف از مسائل شخصی شد من همه اش یادم می ره که برای شما از یک خاطره بگم. من اولین بار که عکس بدون ریش شما رو دیدم در دفتر تلویزیون جام جم بود، پشت میز آقای بیبیان که شرکت موسیقی آپولون رو داشتن و اولین آهنگهای شما رو ضبط کردن. این عکس خیلی جالب بود. من قبلا فکر می کردم که شما همیشه ریش داشتین؟

بله اون دوران جوانی بود. الان دیگه پیر شدم و ریشهام سفید شده. دوستها میگن چرا ریشتو نمی زنی؟ من هم در جواب می گم می ترسم که دیگه نتونم بخونم.
البته از این عکسها در سایت داریوش 2000 من زیاده.

من دلم می خواد که هنوز تو دنیای شخصی شما بمونیم ( چون کمتر می شه بهانه پیدا کنیم و از احساس عاطفی داریوش باخبر بشیم). از آهنگهای عاشقانه دیگه این آلبوم "روز اول" هستش . که ظاهرا اشاره به روزهای اول عاشق شدنه؟

بله هر کسی روزهای سرزنش کردن خودش را در مورد عشقش به یاد می یاره، روزهایی که با شک همراه بوده، که آیا دوستش دارم یا ندارم. بعضی از وقتها از روی خشم گفته شده که دوستت ندارم و آهنگ " روز اول" بیانگر همین احساس هست.

آهنگ" موج" هم از شعری از اقبال لاهوری الهام گرفته شده؟

بله ترانه سرا اشاره داره به شعر "ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست". اشاره به تکاپویی داره که باید در زندگی همه ما باشه. ما نباید از حرکت بیایستیم. ما محکوم به پیروزی هستیم . ما آمدیم که زنده باشیم و نباید با دست خودمون، خودمون را از بین ببریم.

 
---------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------

در خارج از ایران، خواننده های پاپ در سنین خیلی پایین به معروفیت می رسن و بعد هم زود از دور خارج میشن ولی خوشبختانه موج شما همچنان ادامه داره، این موج شما انرژیش را از کجا می گیره؟

ما نسلی هستیم که از روی عشق وارد این کار شدیم. در روح و روان من هر لحظه موسیقی جریان داره. من برای خودم زمان تعیین نکردم که چه زمانی بیام یا برم، تصمیم گیرنده اصلی برای من مردم هستن.

من خودم را موجی می بینم که آرامش ندارم.

استقبال مردم از کنسرت شما در لندن خیلی خوب بود، حتی چند نفر با وجود حصار، به روی صحنه اومدن و شما روبغل کردن، و فوری محافظها بیرونشون کردن! در اون لحظات چه احساسی داشتید؟

لحظات بسیار با معنی و با شکوهی بود و بعضی از وقتها از برخوردهای ماموران سالن با هموطنانم ناراحت می شدم.

هیچوقت این صحنه فراموشم نمی شه که در کنسرت لندن یکی از محافظها که ایرانی هم بود روی صحنه بین شما و مردم ایستاده بود و پائین نمی رفت و شما هم میکروفن رو دادین دستش که بقیه آهنگها رو اون بخونه، مردم از خنده مرده بودن.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
--------------------------------------------------------------------

آره روی صحنه ایستاده بود و هیکلش هم بزرگ بود، من هم بهش گفتم که حالا که تو اینجا ایستادی بیا به جای من هم بخون و اینکار باعث شد که از صحنه بره پایین!

البته بین کلامتون شوخی های زیادی هم می کردین که برای این شخصت داریوش خیلی تازگی داشت.

ابنها همه نیتجه بهبودی هستش. من درحال بهبودی هستم وابن شخصیتیه که درمن داره تشویق می شه.

طرفدارهای شما در مورد آلبوم صفر می پرسن؟

آره این آلبوم به زیر صفر رسیده (خنده) و امیدوارم تا سال ۲۰۰۶ میلادی از زیر صفر بیاد بیرون و به بازار عرضه بشه.

 
----------------------------------------------------------
----------------------------------------------------------

داریوش جان خیلی ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتی!

نظر یادت نره رفیق

زنده باد ایران زنده باد داریوش

:: کنسرتهای تابستانی داریوش ::

 

داریوش در این کنسرتها با بد شانسی هائی هم روبرو شد! پروازش به نروژ سه بار با نقص فنی روبرو شد و کنسرت به شب دیگر موکول شد.

پذیرائی تماشاچیان ایرانی در لندن بسیار گرم بود. چند بار روی صحنه آمدند تا چند ثانیه ای داریوش رو در آغوش بگیرن.

هنرمندی هم مجسمه نیم تنه ای داریوش رو ساخته بود که در کنسرت دست به دست گشت و خود داریوش اون رو امضا کرد و به سازنده اش پس داد.

:: چند خبر ::

سلام میکنم به همه کسانی که میان اینجا و مطالب من رو میخونن.

راستش رو بخوابن من نمیخواستم آپ کنم ولی به دو(۲) دلیل آپ کردم.

۱ . آپ کردن وبلاگ داریوش و موضوعش که پناهندگی هستش.http://www.dariusheghbali.com

۲.به خاطر سایت جدید داریوش با عنوان آینه.http://www.ayeneh.org

نظر یادت نره رفیق
 


    

:: مقدمه ::

با سلام خدمت دوستان:

 

این وبلاگ متعلق به همه هواداران داریوش هست و خواهد بود و

 

کسانی که از این وبلاگ دیدن می کنند دلیلی نداره که بخواهند

 

بدگویی از شخصی کنند اون هم در کامنت وبلاگ...

 

اکر همچین چیزی ادامه پیدا کنه من همه این کامنت هارو پاک

 

خواهم کرد...هر کسی باید احترام خود رو نگه داره اگه بحثی

 

چیزی هست با استفاده از میل برای یکدیگر میل بذارید...

 

هر چی من تحمل کردم دیدم که نه انگار بعضی ها می خواهند با

 

این کار وبلاگ رو خراب کنند و این رو هم بگم که داریوش تنها

 

خواننده ای هست که هنوز که هنوز هست آهنگ های سیاسی

 

که خونده به یاد مردم هست و همیشه خواهد بود...

 

پس رعایت کنید و احترام خود رو نگه دارید وگرنه از راه دیگه هم

 

می تونم این کار رو انجام بدم منظورم هم بیشتر به اون خانمی

 

هست که بیشتر کامنت ها رو گذاشته ولی همه اون ها بدگویی

 

هست ...از همین جا می گم که اگه پیامهاتون پاک شد ناراحت

 

نشید...

نوشته شده توسط یکی از هواداران داریوش...